• وبلاگ : يک جرعه آسمان
  • يادداشت : تو را براي نفس ميخواهم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    واي به حال وقتي که بروند... واي به وقتي که يکهويي بگذارند و بروند و تو هي کمتر نفس بکشي و کمتر نفس بکشيــ و کـ مــ تــ ر ...


    واي به حال وقتي که بروند... واي به وقتي که يکهويي بگذارند و بروند و تو هي کمتر نفس بکشي و کمتر نفس بکشيــ و کـ مــ تــ ر ...


    واي به حال وقتي که بروند... واي به وقتي که يکهويي بگذارند و بروند و تو هي کمتر نفس بکشي و کمتر نفس بکشيــ و کـ مــ تــ ر ...






    پاسخ

    ببخشيد تبسم...:(
    ??????
    پاسخ

    :))
    + سوفيا 

    قاعده ها را مي شکنم
    ساده دوست مي دارم
    زود مي بخشم
    آهسته مي بوسم
    و از چيزهاي کوچکي که لبخند مي آورند،تاسف نمي خورم !
    زيرا
    عشق
    مي داند که زندگي کوتاه است...

    براي فاطمه نازنينم
    پاسخ

    :) مرسي سوفيا
    سلام ... با اين که زيبا مينويسيد ولي اين نظرم براي نوشته هاتون نيست و در واقع خواستم راجع نظر قبلي که تاييدش کردين يه چيزي بگم
    سعي کنيد در برابر دي‌اکسيدکربني بودن هاي اين آدما ... يه جور درخت مقاوم باشيد تا بعد از بودن با شما يک انسان پاک و درست کار بشه نه اين که رهاش کنيد تا آلوده تر از چيزي که هست بشه ...

    درضمن ... با اجازه بعضي از نوشته هاي شما رو به دليل سبک خاصي که در بعضي جملات هست الگوي خودم قرار ميدم... درصورت ناراحتي اطلاع بديد
    يا علي مدد
    پاسخ

    سلام... چه حرف خوبي!متشکرم... گرچه منظورم از رها کردن اين بود ک نميذارم بيشتر اذيتم کنه. حالا ممکنه اين فرد دي اکسيد کربني براي من باشه و خودش پر از اکسيژن باشه منتها من نتونم باهاش کنار بيام. ممنونم از لطفتون، بلامانع است:)
    + سحر 
    بعضي آدم ها هم حکم دي اکسيد کربن رو دارن. وقتي که ميرن تازه متوجه ميشي که چقدر بودنشون نفس کشيدن رو براي آدم سخت مي کرده
    پاسخ

    هوم... گرچه من تا بفهمم کسي داره نفسمو تنگ ميکنه رهاش ميکنم:) بي وقفه