گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام ِ تو میشود..
تمام ِ وجودم درخواست و امید ِ استجابت بود و با اینحال از کنار هیچ دوره و نذر و نیاز و چله ای هم رد نمیشدم. منی که چله های مختلفم به یکدیگر وصل میشود و بعد میدیدی شش ماه است یک سره میخوانم و میگریم و التماس میکنم. منی که بعضی شبها تا عمق ِ جانم رو به آسمان زجه زده بودم و فقط "التماس" میکردم. منی که زیارت های هفتگیم سه سال قطع نشد حالا به جایی رسیده بودم که حتی حال ِ یک دوره تسبیح را هم برای اجابت ِ دعایم نداشتم. نه بی اعتقاد شده بودم نه بی دین و ایمان. فقط یک باره حس کرده بودم خدایی که میتواند دنیایی از چهله برداری ها و نذر و نیازهای یک به جان به لب رسیده را ببیند و درست برعکس درخواستش عمل کند- که دمش گرم بابت اینکه دعایم را نادیده گرفت و جور ِ بهتری دعایم را استجابت کرد- حالا میتواند با همین لبخند ِ مطمئن من به کرامتش هم جوابم را بدهد...
+ دنیای آدم گاهی آنقدر کوچک میشود که تو خدا را هم لا به لای چله هایت میگذاری برای بی ارزش ترین های ِ زندگی... خدایا ببخش..
+ دلم چله میخواهد. از آنهایی که به یکدیگر وصلش کنم و برسم به شش ماه دائم التماس کردن... اما این بار فقط برای خودت خدا...فقط برای خودت...
+
تاریخ یکشنبه 95/10/5ساعت 8:46 عصر نویسنده تسنیم
|
نظر