• وبلاگ : يک جرعه آسمان
  • يادداشت : رمضانيه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ريحانه 
    عاقا جفتتون رسوايين,تا گربه هاي دانشکده هم فهميدن خوراک منو+اون قضيه لباسارو...خو چه کاريه؟؟؟ يه محيط مجازي آبرو داشتيم اونم بريزديگهههههه,هرکي ندونه فک ميکنه "واقعا "من زياد ميخورم,چمدونه شما دوتا واس بچه مردم حرف درآرين؟؟چيييش,بدشم,خوبه منم بگم تو اعتکاف امسال همش هپروت بودي؟؟؟تو فضا بودي؟؟کيسه خواب؟؟؟عکسم گرفتم ازت حاشا نمتوني بکني...مثه جسد افتادي خوبه ؟؟؟ها؟؟ها؟؟ ها؟؟ من همين الان يهويي فهميدم تصحيح نسخمو با9افتادم بدجنس شدم,درنتيجه نزار کار به جاهاي باريک بکشه,راتو بکش برو خونتون...خب؟؟؟
    پاسخ

    اصن من ب قضيه لباسات چ کار دارم؟من کلا بحثم سر خوراکته! ببين چ با ما کردي پارسال ک امسال مث اين حريص ها غذا جمع ميکرديم برا نصف شب تو:)))) آخ اعتکاف امسال=))) تو ميفهمي چننننندماه نخوابيدن آروم يني چي؟ خو اعتکاف دم دستي ترين موقعيت بود من فقط اونجا ميتونستم بخوابم:)) عکس با همون گوشيت گرفتي؟ خالي بند؟:/ عه زهرا ميگف پاس شدي ک! حقته، هي برو بردار با ساکت ها هاها ها :دي