نه اینکه حرفی باشد از سیاه نمایی ، اما به نظرم کار احمقانه ایست که در جواب کسی بگوییم یا بنویسیم : خوب نیستم!
که چه؟ که آن طرف ته دلش شانه اش را بیندازد بالا و بگوید : خب به من چه و بعد یک لبخند مضحک بگذارد روی لب و بگوید : ایشالا خوب میشی...یا برایت یک علامت :* :) بفرستد و بگوید ایشالا که خوب شی و تهش هم سه تا نقطه بی خاصیت بگذارد و برود
یا کسی باشد که ته دلش بگیرد و فشرده شود و تو مجبور باشی خودت را فحش باران کنی از اینکه میتوانستی ساکت بمانی و ناراحتنش نکنی اما کردی...با دو کلمه ساده ِ مزخرف! با گفتن من خوب نیستمی که هیچ چیز درستش نخواهد کرد تا وقتی زمانش برسد
آدم باید برای کسی که دوستش دارد و دوستش دارد ( این دو کلمه کاملا معنی متفاوتی دارد ) نگوید : خوب نیستم ، ننویسد: خوب نیستم...
نمیدانم این وقتها سکوت باید چطور روی چهره و لبهای آدم نقاشی شود که هم خفه نشود از حس بد و هم دل کسی را نفشرد...
نمیدانم
اما شاید چیزی شبیه ِ تو....
هوممم...
نباید بگوید : خوب نیستم!
باید تو را نگاه کند
تو را
و همه چیزهایی که به تو ارتباطی دارند...
+ متن در حالت شادی نوشته شده عست! باور کنید
+ وقتی عهد میکنی ازینا ننویسی و عهدت به سه روز هم نمیرسه و ...:))
+ دریچه چارتار به اندازه آلبوم چارتار قشنگ بود !:)
+
تاریخ سه شنبه 93/10/30ساعت 7:26 عصر نویسنده تسنیم
|
نظر