گم کرده بودم
گمشده ای را
در هیاهوی این شهر
گم شده ای که نگاهش
حضورش
قرار ِ تمام ِ این بی قراری هاست...
مرا از خویش جدا کرد
مرا به خویش بازگرداند
در آغوش کشید
و به خود
باز گرداند...
حقیقت ِ تو
دل من بود
تو
که عین ِ حقیقتی...
عین ِ حقیقت!
حالم خوب است
وقتی گوشه چشم هایم تنگ می شود
وقتی آرام می شوم از بودنت
وقتی با حس ِ حضورت
میخندم...
عمیق...با دنیایی از غم
حالم خوب است
وقتی میان این کلمات ِ بی پناه
جان ِ حرف هایم را می شنوی
خدا
جریان سبز این روزهای زندگی من
ودیعه دار لطف همیشگی توست...
میان این کلمات
حس ِ قرار تو
نگاه ِ تو
پررنگ حاضر است...پررنگ...
***
اردیبهشت
کم کم
تمام میشود...
بی بهشت ِ من...
+ خط خطی های عاشقانه اعتکاف:)
+
تاریخ یکشنبه 93/2/28ساعت 2:37 عصر نویسنده تسنیم
|
نظر