نه اینکه نباشی ها...نه!
به وجودت اعتقاد دارم . اما خب ، خودت هم بهتر از من میدانی که حضورت بین ثانیه های نفس کشیدنم نیست دیگر. نگاهت هم سنگینی نمیکند روی زندگی ام
خدای منی اما پشت ِ پرده ِ زخیم ِ پنجره
نگاه میکنی اما بین حرکت های آرام پرده.. که اگر گاهی نسیمی اشتباهی وزید و پرده اتفاقی به کناری رفت نگاهت می افتد روی زندگی ام
خدای منی اما سهمم از خدا بودنت همینقدر است
همینقدر کم
همینقدر کوتاه...
از آخرین دفعه ای که برایت نوشتم تو خدای هرکسی جز من هستی چند ماه میگذرد...ودرین چند ماه تو روز به روز کمتر برای من شدی...کمتر وکمتر...
+
تاریخ جمعه 94/8/8ساعت 9:57 عصر نویسنده تسنیم
|
نظر