سفارش تبلیغ
صبا ویژن

♥♥


نمیدونم بقیه چطوری دارن با امید زندگی میکنن هنوز! من تقریبا در تمام این سالها هربار بعد هر اوضاع نابسامانی، بعد هر ضربه اقتصادی و سیاسی، به طرز عجیبی امیدوار می ایستادم و میگفتم این قضیه هم تموم میشه و روزای خوش پیش خواهد اومد. ولی الان جایی رسیدم که کاملا کاملا ناامیدم. یعنی اصلا حتی نمیدونم تو این اوضاع میتونیم زنده بمونیم؟ وقتی میبینم روز به روز شرایط اولیه زندگی هم داره سخت تر میشه نمیتونم باور کنم که بیست سال بعد برای خوردن یه لقمه نون ساده هم مشکل نداشته باشیم. 

نمیدونیم اونایی که تو این شرایط ازدواج میکنن یا بچه میارن چطور هنوز امید دارن؟! مگه میشه؟ حتی اگه اون بچه از خوراک و پوشاک اولیه ش هم برخوردار بشه زندگیش به هیچوجه راضی کننده نیست. تنها چیزی که باعث میشه بخوام به قدمی رو به جلو در جهت تغییر این حال زندگیم بردارم اینه که بخوام خارج از ایران ازدواج/بچه دار شم. این اوضاع به این حد بی ثبات انقدر در نظرم وحشتناک و غیرقابل باور و قبوله که نمیتونم وجدانم رو آروم کنم آدمی رو وارد زندگی کنم یا کسی رو به این دنیا و وضع وحشتناک اضافه کنم. این لایه ی عمیق ناامیدی نمیذاره کورسوی امیدی ببینم. به نظر من هیچ چیزی درست نخواهد شد چون کسانی که باید رنج و درد مردم رو بفهمن از این جنس نیستن. یا آرمان هاشون چنان بزرگه که زندگی واقعی رو نمیبینن و مدام در صدد اضافه کردن فشار بیشترن، یا اصلا زندگی و حال خوششون از همین فشار به ملت هست که میگذره. 

در این شرایط عمیقا دعا میکنم گشایش زندگی‌م به نحوی باشه که از این کشور برم. منی که درهرشرایطی میگفتم بودن در ایران رو ترجیح میدم حالا به شدت از این کشور ناامن میترسم. از هرچیز لغزان و بی ثباتی که هر لحظه در اون جریان داره. 


+ تاریخ چهارشنبه 99/4/18ساعت 9:49 عصر نویسنده تسنیم | نظر