دست خودم نیست
اوایل فکر میکردم این یک اتفاق معمولی است که من نمیتوانم سر به زیر راه بروم و حواسم درست به نقطه جلوی رویم باشد ، فکر میکردم خب خیلی از آدم ها هستند که نمیتوانند سرشان را پایین بیندازند و مدام کله شان اینطرف و آن طرف میچرخد
بعد فهمیدم من حتی سر به اطراف هم ندارم. اصلا حواسم به اطرافم هم نیست، گاهی وقتها اصلا یادم میرود کسی کنارم دارد صدایم میزند یا دارد نگاهم میکند.
حالا خیلی وقت است که فهمیده ام سرم نه به زمین، نه به اطراف که درست رو به آسمان است
چه خورشید باشد چه نباشد
چه ماه باشد چه نباشد
حتی وقتی کسی دارد حرف میزند و مدام تاکید میکند که وقت حرف زدن باید به چشم هایش خیره شوم ، نمیتوانم و خسته میشوم و چشمم را میدوزم به آسمان
سر به هوا شده م..."
سر به آسمان...
+ از سری پست های خز و خیل ِ بدون ِ فکر:|
+
تاریخ دوشنبه 93/8/19ساعت 10:1 صبح نویسنده تسنیم
|
نظر